عرض مشاركة واحدة

حبیب عساکره
عضو برونزي
رقم العضوية : 69554
الإنتساب : Dec 2011
المشاركات : 518
بمعدل : 0.11 يوميا

حبیب عساکره غير متصل

 عرض البوم صور حبیب عساکره

  مشاركة رقم : 1  
المنتدى : المنتدى العام
افتراضي امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم
قديم بتاريخ : 08-05-2012 الساعة : 09:23 PM


مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:
امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!

من مواضيع : حبیب عساکره 0 ( المهدي (ع) ‏منا أهل البيت )
0 من أهل السنة من قالوا بولادة المهدي (ع) )
0 كيف نصلي على النبي محمد (ص)؟ من کتب المخالفین
0 حدیث الثقلین من کتب المخالفین
0 سجل حضورك في زيــارة الإمام الحسين (ع) في يوم عاشــوراء
رد مع اقتباس